محسن یگانه:‌ مجبور شدم با احمدی نژاد دست بدهم!

محسن یگانه:‌ مجبور شدم با احمدی نژاد دست بدهم!

حاشیه چیزی است که برای انسان درست می‌کنند و تو می‌‌توانی آن را ادامه دهی یا از کنار آن عبور کنی!

محسن یگانه

می‌گوید گذشته سختی داشته، گذشته‌ای که در آن مدام در حال جنگیدن بوده؛ جنگیدن برای رسیدن به بلندپروازی‌هایی که برای خیلی‌ها دست‌نیافتنی است، صحبت از محسن یگانه است.

خواننده‌ای که کارش را به‌عنوان یک خواننده غیرمجاز و به‌اصطلاح زیرزمینی آغاز کرد و بعد از مدت کمی با آهنگ‌های ساده اما متفاوتش توانست خود را به‌عنوان یکی از خواننده‌های پرطرفدار موسیقی پاپ دهه 80 معرفی کند. او آن‌قدر پرطرفدار شد که در نهایت وزارت ارشاد مجبور شد او را جدی بگیرد و بعد از کش و قوس‌های فراوان مجوز فعالیت رسمی‌اش را امضا کند. یگانه همان‌قدر که آهنگ‌های خوب دارد، حاشیه هم کم ندارد. او می‌‌گوید این حواشی خودخواسته نبوده و محصول نقش بازی نکردنش است اما از طرف دیگر این را هم قبول دارد که گاهی کارهایش ناخواسته تبدیل به حاشیه‌های کوچک و بزرگ برای او شده!

مصاحبه ما با محسن یگانه در دفترش انجام شد. دفتری بزرگ که البته به قول خودش 90 روز است خودش را در یکی از اتاق‌های آن حبس کرده تا بتواند یک آلبوم آبرومند را برای هوادارانش جمع‌وجور کند. رفتار یگانه در طول مصاحبه آرام بود. در مقابل سؤالات ما جبهه نمی‌‌گرفت و بدون عصبانیت به همه آن‌ها جواب داد. این شاید یکی از بی‌سانسور‌ترین مصاحبه‌های او باشد. مصاحبه‌ای که حرف‌های ناگفته زیادی در آن است.

***
*چند وقتی است به نظر می‌رسد نسبت به گذشته کم حاشیه‌تر و آرام‌تر شده‌ای…

حاشیه چیزی است که برای انسان درست می‌کنند و تو می‌‌توانی آن را ادامه دهی یا از کنار آن عبور کنی! راستش من هیچ‌وقت دوست نداشتم حاشیه داشته باشم اما از آنجایی‌که همیشه برخلاف مسیر آب شنا کرده‌ام، نقش بازی نکرده‌ام و سعی‌ام این بوده که خودم باشم، بعضی اوقات برایم حواشی ایجاد شده است.

*یعنی برخلاف مسیری که همکارانت دارند، شنا می‌کنی؟
در مورد همکارانم صحبت نمی‌کنم، بحث من کلی است. طرز فکرها فرق دارد شاید بقیه هم می‌توانستند بیشتر شبیه خودشان باشند اما بعضی‌ها سعی کردند خیلی مراقب باشند و همرنگ جماعت باشند! همان‌طور که گفتم همیشه سعی کرده‌ام خودم باشم و به همین دلیل هم گاهی حرکتم برخلاف مسیر رودخانه بوده است.

*اما به نظرم گاهی تو خودت برای خودت حاشیه ساخته‌ای…
این‌طور نبوده که عمدا برای خودم حاشیه‌سازی کنم بلکه این حواشی محصول همان نقش بازی نکردنی بود که گفتم. راستش به دلیل همین حواشی که می‌گویی مدتی است دارم تلاش می‌کنم کمتر شبیه خود واقعی‌ام باشم.

*یعنی چی؟
یعنی چند ماهی است که خیلی بیشتر از گذشته خودم را  فیلتر و سعی می‌کنم با سیاست بیشتری رفتار کنم. این در حالی است که معتقدم یک هنرمند نباید برای دیگران زندگی کند، حالا مردم یا از این آدم خوششان می‌آید یا نمی‌آید! هواداران یک هنرمند دوست دارند تصویری که از او در ذهن دارند دست‌نخورده باقی بماند و خراب نشود اما این موضوع گاهی باعث می‌شود هنرمند به  Show off و دروغ گفتن روی بیاورد…

*این یعنی الآن تصمیم گرفته‌ای دروغ بگویی و نقش بازی کنی؟
نه، من فقط خودم را نسبت به گذشته محدودتر کرده‌ام. مثلاً تصویری از خراب شدن کامپیوترم را در صفحه شخصی‌ام منتشر کردم و به شوخی نوشتم مهندسان گرامی لطفا راهنمایی کنید، خیلی‌ها آمدند و زیر آن عکس به من ناسزا گفتند و به قول تو حاشیه درست شد. گاهی وقت‌ها حاشیه‌ها از برداشت بد ناشی می‌شود! واقعاً چند نفر هستند که وقت می‌گذارند و حتی جواب کامنت هوادارانشان را در شبکه‌های مجازی می‌دهند؟ نمی‌گویم کسی این کار را نمی‌کند، هستند، ولی تعدادشان خیلی زیاد نیست. من مدت‌هاست دارم این کار را با تمام عواقبی که دارد انجام می‌دهم.

*تو به‌عنوان یک خواننده ملزم نیستی جواب تک‌تک کامنت‌ها را بدهی! از این طریق می‌خواهی محبو‌ب‌تر شوی، نه؟
واقعاً به این فکر نمی‌کنم که جواب دادن به هوادارانم محبوب‌ترم می‌کند یا نه! من همین بوده و هستم، با تمام خوبی‌ها و بدی‌هایم! در ضمن درگیر این الزامات هم نیستم که با جواب دادن کامنت، خودم را محبوب‌تر کنم. این «تز» کسی را به ‌جایی نرسانده است.

*اما به نظرم بیشتر از اینکه خودت باشی، قواعد محبوب شدن را دنبال می‌کنی…
نه واقعاً اینطوری نیست. شاید خیلی وقت‌ها قواعد محبوب شدن با رفتار واقعی من تطابق داشته!

*می‌گویی خودت را فیلتر کرده‌ای اما مدتی پیش عکسی با سیگار روی صفحه شخصی‌ات گذاشتی که حواشی زیادی در پی داشت…
ببین از هر چیزی می‌توان یک داستان و حاشیه جدید ساخت. این عکس مدت‌ها پیش منتشر شده بود و بعد از چند وقت به آن پرداختند و در موردش صحبت کردند. البته که من دوست ندارم بچه‌ها دست من سیگار ببینند اما واقعیت این است که این موضوع خیلی وقت است وجود دارد اما همیشه سعی کرده‌ام تا جایی که می‌توانم این موضوع را نشان ندهم تا کسی که شاید من را دوست دارد و از رفتارم الگوبرداری می‌کند به سیگار حتی فکر هم نکند. اما خب یک‌وقت‌هایی هم حواست به دیگران نیست و در حال و هوای خودت هستی که البته بهتر است بیشتر حواست به خودت باشد تا به دیگران، چون آدم‌ها امروز هستند و فردا نیستند و آن‌وقت 10 سال دیگر تو می‌مانی و یک تناقض ذهنی که اصلا من کی‌ام و چقدر برای خودم زندگی کرده‌ام؟ اصلا چقدر زندگی کرده‌ام؟ اصلا برای کی زندگی کرده‌ام؟ برای خودم یا برای دیگران؟ اصلا این زندگی بوده یا کارخانه آدم‌سازی؟ نمی‌توانم کتمان کنم که این یک رفتار ناپسند است که نه‌تنها من بلکه خیلی از آدم‌های روی کره زمین درگیر آن هستیم اما اینکه چرا این مسئله در مورد من این‌قدر موردتوجه قرار می‌گیرد و برای خیلی‌های دیگر نه، برای من بیشتر جای سؤال دارد.

*اما این از قواعد ستاره شدن است که تو خودت را در چهارچوب خاصی قرار دهی…
کلیات قواعد ستاره بودن چقدر در ایران رعایت می‌شود که این یکی بخواهد رعایت شود؟ ضمن اینکه من خیلی چیزها را رعایت می‌کنم اما کارهایی که بخواهد من واقعی‌ام را تغییر دهد انجام نمی‌دهم.

*شادمهر عقیلی ستاره‌ای بود که در زمان خودش خیلی‌ها دوست داشتند مثل او بخوانند، تو هم یکی از خواننده‌های جوانی بود که خیلی شبیه شادمهر می‌خواندی. روزهای اول آمدی که صرفاً از شادمهر تقلید کنی؟
واقعیتی که نمی‌توانم آن را کتمان کنم این است که علاقه به شادمهر در من وجود داشته و دارد و اگر دو خواننده وجود داشته باشند که واقعاً دوستشان داشته باشم یکی از آن‌ها قطعاً شادمهر عقیلی است. بدون اغراق می‌گویم که از هواداران دوآتشه شادمهر هم قدیمی‌ترم. شاید جالب باشد بدانی که با موسیقی بی‌کلامی که از شادمهر شنیدم طرفدار طرز فکر موسیقی‌اش شدم. اولین بار که با یک موسیقی غمگین شدم و به سمت موسیقی آمدم، موزیکی بود که شادمهر ساخته بود. فارغ از اینکه شادمهر الآن کجاست و چه‌کار می‌کند و آیا عملکرد او با آرمان‌های موسیقی امروز ایران هم‌جهت است یا نه (که همه این‌ها یک مسئله کاملاً شخصی است که فقط به او ربط دارد نه به من و شما) باید بگویم که او تأثیر زیادی روی موسیقی من داشته است. جالب است در این مدت تیترهایی وجود داشته که باعث شده امروز خیلی‌ها فکر کنند من با شادمهر مشکل دارم یا تحت‌تاثیر شرایط امروزم قرار گرفته‌ام اما این هم از برداشت‌های بد نشأت می‌گیرد.

*اگر شادمهر از ایران مهاجرت نمی‌کرد بازهم امروز محسن یگانه ستاره بود؟
نمی‌دانم چرا این‌قدر در مورد شادمهر صحبت می‌کنیم. سمن واقعاً نمی‌توانم خودم را با او مقایسه کنم. زمانی که شادمهر خواننده بود من بچه بودم و با آهنگ‌هایش خاطره داشتم. خیلی‌های دیگر هم در آن زمان شبیه شادمهر می‌خواندند و هنوز هم در همان حال و هوا باقی‌مانده‌اند اما شاید خدا برای من خواست و بعضی از کارهایی که خواندم با کارهای شادمهر مقایسه شد و موردتوجه مردم قرار گرفت.

*من هنوز جواب سؤالم را نگرفتم. اگر شادمهر مهاجرت نمی‌کرد تو امروز محسن یگانه بودی؟
هیچ‌کس نمی‌داند. شاید اگر شادمهر در ایران می‌ماند طروز فرش به سمت‌وسویی می‌رفت که شاید تصویر امروزی شادمهر را ترسیم نمی‌‌کرد. به خوب و بد ماجرا هم کاری ندارم، حرف از حدس‌های ماست. البته نمی‌خواهم بگویم سیستم ارشاد طوری است که خلاقیت‌ها را سرکوب می‌کند. همین سیستم با روحیات عده‌ای تطابق دارد و با روحیه عده‌ای دیگر در تضاد است. من و بقیه خواننده‌هایی که امروز کارشان شنیده می‌شود و صداهایمان به گوش مردم آشناست همه تکه‌هایی از یک پازل هستیم که هیچ پیشگویی از قبل نمی‌توانست آینده‌مان را پیش‌بینی کند.

*این روزها شاهد ظهور خوانندگانی هستیم که صدا و سبک‌کارشان خیلی با تو مقایسه می‌شود. در این مورد چه نظری داری؟
نمی‌خواهم این بحث را باز کنم، امیدوارم همه موفق باشند. شاید این هم از ملزومات زندگی چهارچوب دار یک به ‌اصطلاح هنرمند باشد که دوست دارد طبق قواعد زندگی یک هنرمند بی‌حاشیه رفتار کند. این من جدید را دوست داری؟ (خنده)

*بگذار یک‌جور دیگر بپرسم. محسن یگانه از حضور صداهای شبیه به خودش احساس خطر می‌کند؟
اگر بخواهم خیلی حرفه‌ای نگاه کنم، بله باید احساس خطر کنم اما واقعیت این است که می‌خواهم بیشتر به خودم برسم و زیاد به اطرافم توجه نمی‌کنم. البته اگر احساس خطر نکنم. یعنی مغرور شده‌ام. به همین دلیل این احساس خطری که می‌گویی همیشه همراهم است. چه از خواننده‌هایی که از من بالاترند و چه از خواننده‌های جوان! موسیقی امروز من شاید به‌ظاهر هیجانات قدیم را ندارد اما در عوض عمق بیشتری پیدا کرده و مثل گذشته سطحی نیست. شاید باور کردنش سخت باشد اما من گیتار «آخه دل من» را با تیکه اضافه در خودکار بیک و کلید زدم چون پول نداشتم یک گیتار بخرم. حتی پول نداشتم میکروفون بخرم و «آخه دل من» با یک هدست شکسته ضبط شد! شاید در ذهنت به این مسئله بخندی اما این حس و حال در آن زمان خیلی تلخ بوده است.

*به نظرت آدم‌هایی که در موردشان صحبت کردیم صرفاً آمده‌اند یک کار کپی ارائه کنند یا می‌توانند موفق باشند؟
الان به نظر کپی می‌آیند اما من هم همین مسیر را تجربه کرده‌ام. از یکجایی به بعد شما تغییر شخصیت می‌دهید و به خودتان برمی‌گردید و با اعتمادبه‌نفس، کارهایی انجام می‌دهید که مارکت موسیقی از شما احساس خطر می‌کند.

*بعد از «رگ خواب» درحالی‌که آلبوم جواب داده بود؛ با مدیر برنامه‌های سابقت دچار مشکل شدی و مدتی ممنوع‌الکار بودی، هیچ‌وقت مشخص نشد که مشکل چه بود؟ برایمان از اصل ماجرا بگو.
این اتفاقات واقعاً برایم تجارب بزرگی در پی داشت. متأسفانه ایشان (آقای چ) با جعل امضای من از طرف من با خودش قرارداد بسته و دست به کلاهبرداری زده بود. ما با هم قراردادی نداشتیم اما با سند جعل‌شده ایشان همه فکر می‌کردند ما با هم قرارداد داریم و مدت‌ها طول کشید تا ثابت کنم این موضوع کذب است اما در نهایت رأی دادگاه صادر شد و ایشان به دلیل جعل امضا باید 91 روز به زندان برود که البته الآن متواری است… متأسفانه در آن روزها به من از لحاظ روحی و همچنین مالی خیلی ضرر وارد شد. خیلی‌ها فکر می‌کنند محسن یگانه آن‌قدر پول دارد که نصف شمال را خریده و دو تا خانه ویلایی هم در شمال تهران دارد، درحالی‌که واقعاً این‌طور نیست و در روزهایی که می‌توانستم پول دربیاورم، درگیر این مسائل شدم.

*البته به نظرم تصور مردم در مورد وضعیت مالی‌ات بیراه هم نیست…
خدا را شکر. الآن هر چه دارم از زحماتی است که سال‌ها پیش کشیده‌ام. البته من پولدار نیستم و تازه دارم پولدار می‌شوم (خنده) خیلی‌ها هستند که از من پولدارترند، زیاد حساب… کتاب نکن (خنده)

*بعد از انتشار «حباب» در یک برنامه رادیویی گفتی این آخرین آلبوم من است و دیگر آلبومی منتشر نخواهم کرد اما چند وقت پیش خبر انتشار آلبوم جدیدت رسانه‌ای شد. چرا گفتی آلبوم جدیدی در کار نیست وقتی خودت هم ته دلت می‌دانستی بازهم آلبوم منتشر خواهی کرد؟
بعد از انتشار «رگ خواب» مجموعه‌ای از اتفاقات بد برای من افتاد که مردم از آن بی‌خبرند. همه در آن روزها فکر می‌کردند من سوار یک ماشین گران‌قیمت هستم و مدام مسیر شمال – تهران را رانندگی می‌کنم اما واقعیت این بود که من در آن روزها پله‌های دادگاه را بالا و پایین می‌رفتم. هیچ‌وقت یادم نمی‌رود، آن موقع یک آزرا داشتم که چند بار ماموران با حکم توقیف اموال آمدند و آن را به پارکینگ بردند و من مبهوت به همه‌چیز نگاه می‌کردم. تا همین 6-7 ماه پیش درگیر مسائلی بودم که لذت خیلی چیزها را برایم کمرنگ کرد. همه‌چیز سخت گذشت اما کسی از حال واقعی‌ام باخبر نبود به‌جز مسئله‌ای که با آقای «چ» داشتم، یک نفر در ترکیه آهنگ‌هایم را کاور کرد اما عده‌ای مطلب نوشتند که آهنگ‌های آلبوم یگانه کاور است! این در حالی است که من در هر سه آلبومی که منتشر کرده‌ام یک آهنگ کاور بیشتر نداشتم که این موضوع را هم پشت جلد آلبوم درج کرده‌ام و منبع آهنگ به‌وضوح ذکرشده است. درهرصورت بعد هم که مشخص شد این آهنگ‌ها چند ماه بعد از انتشار «رگ خواب» در ترکیه منتشرشده و درواقع آن‌ها کارهای مرا کاور کرده‌اند هم حتی یک عذرخواهی کوچک از من نکردند.

*این‌ها چه ارتباطی دارد به آلبوم ندادن؟
صبر کن! ببین من به‌اندازه کافی با گذشته‌‌ام جنگیده‌ام. در خانواده‌ای بزرگ‌شده‌ام که باید هم‌تراز بقیه تحصیلات عالی می‌داشتم اما طرز فکر من متفاوت بود و از یکجایی به بعد تصمیم گرفتم به این سمت‌وسو بیایم. گذشته سختم یک‌طرف، جنجال‌سازی‌هایی که در مورد کاور بودن آهنگ‌ها صورت گرفت طرف دیگر و جعل امضاء و کلاه‌برداری که برایت توضیح دادم هم از طرف دیگر باعث شدند تا واقعاً احساس خستگی کنم. وقتی داشتم آلبوم «حباب» را جمع می‌کردم اسیر یک سیستم  فرسایشی شدم. مدام پله‌های دادگاه را بالا می‌رفتم، با ممنوع‌الکاری دست‌وپنجه نرم می‌کردم و سیستم ارشاد آن زمان هم که جای خودش را داشت! برآیند همه این اتفاقات این بود که من پیش خودم داشتم شکست می‌خوردم. اتفاقاتی که می‌افتاد واقعاً بیشتر از تحملم بود. در این شرایط تنها یک راهکار برایم باقی‌مانده بود که البته فکر می‌کنم به صلاح نیست بازش کنم (شاید همان چیزی است که الآن داری به آن فکر می‌کنی) و طبق این تصمیم کلی که در ذهن داشتم نباید آلبوم می‌دادم. چون شاید یک مسافرت با زمان نامشخص در پیش داشتم. واقعاً راه دیگری نداشتم.

*یعنی چی به صلاح نیست؟
بگذریم، شاید بعداً در موردش صحبت کردیم. اگر بعداً مطمئن شوم بازگو کردن این مسئله به شرایط کاری امروزم لطمه‌ای وارد نمی‌کند در موردش مفصل صحبت می‌کنیم.

*از آلبوم جدید چه خبر؟
یکی از مسائلی که در مورد آلبوم «حباب» وجود داشت این بود که فکر می‌کنم قبل از انتشار آلبوم، زیاد در موردش صحت کردم و همین موضوع باعث شد توقعات بالا برود. این بار نمی‌خواهم توضیحی در مورد جزییات آلبوم بدهم، فقط همین‌قدر می‌گویم که حال آلبوم خوب است و فکر می‌کنم کار باحالی از آب درخواهد آمد. شاید بتوان گفت این آلبوم به‌روز شده سال‌های پیش محسن یگانه است.

*پارسال در جنوب کشور مراسمی با حضور احمدی‌نژاد برگزار شد، تو آنجا برنامه اجرا کردی و با او خوش‌وبش کردی! این موضوع حواشی زیادی برایت ایجاد کرد. نمی‌ترسیدی به سرنوشتی شبیه به علیرضا افتخاری دچار شوی؟
من واقعاً از سیاست چیزی نمی‌دانم و سعی می‌کنم چیزی هم از آن نفهم. آن برنامه در بندر شهید رجایی با حضور 3 هزار نفر از نخبگان کل کشور برگزار شد و قرار بود از نخبگان برگزیده تقدیر شود. خبری هم از حضور آقای احمدی‌نژاد نبود و به ما چیزی در این مورد نگفته بودند.

*گفتی چیزی از سیاست نمی‌دانی اما بعد از انتخاب آقای روحانی در صفحه شخصی خود از این موضوع ابراز شادی کردی…
من از نشاط و امیدی که در جامعه به وجود آمده بود خوشحال بودم. آن روز وقتی داشتم به دیدار اقوام می‌رفتم صحنه‌هایی از خوشحالی مردم را در شهرهای بین راه دیدم که واقعاً شگفت‌زده‌ام کرد.

*برگردیم به ماجرای احمدی‌نژاد…
ای‌کاش به‌جای آن عکس معروف، فیلم مراسم منتشر می‌شد تا همه‌چیز مشخص می‌شد. خیلی جالب است که اکثرا یادشان رفته من فرزند شهیدم، اما نمی‌دانم چطور این موضوع به یاد مجری آن مراسم آمد و از این عنوان استفاده کرد تا من را به سمت آقای احمدی‌نژاد بفرستد. تو اگر در چنین موقعیتی قرار بگیری چه‌کار می‌کنی؟

*در آن لحظات به علیرضا افتخاری و داستان دیدارش با احمدی‌نژاد فکر می‌کردی؟
دروغ چرا؟ بله. ولی اتفاقی بود که افتاده بود و نمی‌توانستم کاری انجام دهم. درهرصورت بعد از این اتفاق دوستانی که هیچ‌وقت به آن‌ها باج نداده‌ام مطالب مختلفی در این مورد نوشتند و سعی کردند استفاده‌های خودشان را از این موضوع ببرند.

*چرا در آن زمان این توضیحات را ندادی و سکوت کردی؟
نمی‌دانم. شاید صبرم زیاد بود. البته این اتفاق برای خیلی از هنرمندان دیگر هم افتاد اما سروصدایی بلند نشد اما دوستان غرض‌ورز در مورد من بزرگنمایی کردند.

*دفتر موسیقی وزارت ارشاد اعلام کرده تصمیم دارد به موسیقی رپ مجوز دهد، موزیسین‌های پاپ از این موضوع نمی‌ترسند؟
به‌عنوان کسی که از اول در چهارچوب کارکرده معتقدم به‌جز یکی- دو نفر از خواننده‌های رپ، بقیه مستحق این نیستند که این‌قدر ساده وارد مارکت موسیقی مجاز شوند. بعضی از این دوستان برای شناخته شدن از ابزارهایی استفاده کرده‌اند که ما از آن‌ها محروم بوده‌ایم. مثلاً من به خاطر چهار آهنگ بدون ویدئو دو سال ممنوع‌الکار بودم و شاید یک مقدار بی‌انصافی است افرادی که خیلی از خط قرمزها را نادیده گرفته‌اند این‌قدر راحت به موسیقی مجاز بپیوندند.

*یک مقدار نگاهت تنگ‌نظرانه نیست؟ مگر نه این است که وقتی مجوز نداشتی پیش خودت می‌گفتی همه حق دارند کار کنند؟
به‌طورکلی از اینکه چنین اتفاقی (مجوز) برای یک هنرمند و طرفدارانش بیفتد خوشحال می‌شوم. اصلا از کجا می‌دانی من طرفدار چند نفر از آن‌ها هستم؟ من نمی‌گویم چرا می‌خواهند مجوز بدهند بلکه سؤالم اینجاست که چرا سخت‌گیری نمی‌کنند؟ من از لحظه‌ای که برای مجوز اقدام کردم دو سال طول کشید تا برگه مجوز را دریافت کنم و در این دو سال هم با عدم انتشار آهنگ، تاوان کارهایی که به‌صورت غیرمجاز منتشر کردم را دادم. حرف من این نیست که این موضوع باید برای همه تکرار شود اما می‌گویم باید به هنجارها هم توجه و یک مقدار عادلانه‌تر برخورد شود. باور کن زمانی که خبر مجاز شدن زانیار و یاس را شنیدم خیلی خوشحال شدم و جزو اولین نفراتی بودم که به آن‌ها تبریک گفتم.

*برگردیم به چند سؤال قبل، اگر رپ مجاز شود، موسیقی پاپ و کنسرت‌هایش به حاشیه رانده نمی‌شود؟

نمی‌توان در مورد آینده به‌صورت قطعی صحبت کرد. چند وقت اخیر گروه‌های موسیقی خاصی مثل «چارتار» کارهایشان را منتشر و کنسرت‌های خوبی هم برگزار کردند. در این شرایط به‌عنوان کسی که مدام کنسرت می‌گذاشتم طبیعی بود که نگران شوم. اما معتقدم کسی که موسیقی من را گوش می‌کند و دوست دارد به کنسرتم بیاید، اگر هزارتا کنسرت در همان شبی که من کنسرت دارم برگزار شود بازهم تصمیمی را می‌گیرد که دلش می‌خواهد و در مقابل اگر من هزار شب کنسرت بگذارم و یک نفر موسیقی من را دوست نداشته باشد، هیچ کاری نمی‌توانم انجام دهم تا او به کنسرتم بیاید.

*به نظرت کدام‌یک از خواننده‌های رپ مستحق گرفتن مجوزند؟
یاس هنرمندی است که برای خودش چهارچوب و خط قرمزهای معینی دارد. حتی در ویدئوهایش هم خط قرمزی را رد نکرده و همیشه حرف‌های اجتماعی را بیان کرده است.

*اگر یاس مجاز شود کنسرت‌های پاپ تحت‌الشعاع قرار نمی‌گیرد؟
نظرم را در این مورد یک‌بار به‌صورت شخصی به یاس گفته‌ام (موبایلش را نشان می‌دهد و به مسیجی که برای یاس فرستاده اشاره می‌کند). به نظرم یاس آدم بسیار محبوبی خواهد شد، محبوب‌تر از قبل، چند وقت پیش در مصاحبه‌ای از یاس تعریف کرده بودم که این موضوع برایم دردسرساز شد.

*چند وقت پیش یعنی دولت قبل؟
حالا.. (خنده)

*حالا یعنی چی، منظورت دولت قبل است؟
معلومه دیگر، چرا دوست داری من را سیاسی کنی؟ گفتم از سیاست خوشم نمی‌آید. اما خوشحالم که امروز شرایط عوض شده است. تفکرات عوض می‌شود چون خواسته‌ها تغییر پیدا می‌کند. هیچ ابایی ندارم از اینکه بگویم ارشاد تغییرات مثبتی داشته است. وقتی می‌توانی راحت با آدم‌های ارشاد بنشینی و صحبت کنی، یعنی خیلی چیزها عوض شده!

*صریح بگو که نگران مجاز شدن رپ هستی یا نه؟

شاید نگران باشم اما جنس این نگرانی بد و به خاطر تنگ‌نظری نیست.

*قبول داری زود تحت‌تاثیر قرار می‌گیری؟
چطور؟

*مثلاً در کنسرت مرتضی پاشایی درحالی‌که خیلی‌ها تصور می‌کنند دل‌خوشی از او نداری، روی استیج می‌روی…
کی گفته ما با هم مشکل داشتیم؟ کسی از میزان رفاقت من و مرتضی خبر ندارد. من واقعاً آهنگ «یکی هست» را دوست داشتم و آن لحظه حس کردم باید روی استیج بروم و با او همخوانی داشته باشم.

 

منبع: ریتم زندگی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *